| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
افتادن در دام خطای هزینهی هدررفته
فیلم افتضاح بود. بعد از یک ساعت، در گوش همسرم گفتم "پاشو برویم خانه". گفت "بهیچوجه. قرار نیست سی دلارمان را دور بریزیم." با اعتراض گفتم "این توجیه درستی برای ماندن نیست. چه بمانیم و چه برویم، سی دلار را خرج کردهایم. این عامل نباید در تصمیم ما نقش داشته باشد."
روز بعد، در یک جلسهی بازاریابی شرکت کردم. چهار ماه از شروع فعالیت کمپین تبلیغاتی میگذشت. حتي یکی از اهدافمان نیز محقق نشده بود. به نظر من بهترین راه، انصراف از کمپین بود اما مدیر تبلیغات با اصرار میگفت "ما سرمایهگذاری زیادی برایش انجام دادهایم. اگر الان متوقفش کنیم، یعنی همهی این هزینه ها بیدلیل بوده." او هم یکی از قربانیهای خطای هزینهی هدر رفته است.
سرمایهگذاران اغلب قربانی این خطا هستند. بیشتر وقتها، تصمیمهای تجاریشان را براساس قیمت خرید میگیرند. آنها میگویند: "پول زیادی به خاطر این سهام از دست دادهام، الان نمیتوانم بفروشمش." به شکل طنزآمیزی، هر چه سهامی ضرر بیشتر بدهد، سرمایهگذاران، تمایل بیشتری برای نگهداشتنش دارند.
کنکورد، نمونه بارز یک پروژهی ناموفق دولتی است. هر دو طرف قرارداد (بریتانیا و فرانسه) از مدتها قبل میدانستند تجارت این هواپیمای مافوق صوت هرگز به صرفه نبوده، اما کماکان به صرف مبالغ هنگفت ادامه دادند، شاید فقط برای حفظ ظاهر. به همین دلیل، اغلب خطای هزینهی هدر رفته را اثر کنکورد هم مینامند.
تاریخ ارسال پست: 22 / 10 / 1395 ساعت: 12:23 قبل از ظهر
ما هنگامی که زمان، پول، انرژی یا عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم،تعصب زیادی روی آن داریم و حاضر نیستیم به راحتی آن را از دست بدهیم. این تعصب دلیلی می شود برای ادامه دادن، حتی اگر با موضوعی محکوم به شکست سروکار داشته باشیم. هر چه بیشتر سرمایه گذاری کنیم، هزینه هدر رفته بیشتر می شود و بیشتر مجبور می شویم ادامه بدهیم.
سرمایه گذاران اغلب قربانی خطای هزینه هدر رفته می شوند. بیشتر وقت ها، تصمیم هایشان را بر اساس قیمت خریدشان می گیرند. آن ها می گویند: «پول بسیار زیادی به خاطر این سهام از دست داده ام، الان نمی توانم بفروشمش.»
این استدلال یک استدلال غیرمنطقی است. قیمت خرید نباید هیچ نقشی در تصمیم شما داشته باشد. مهم عملکرد آینده آن سهام است.
تحقیقات نشان داده که هر چه سهام ضرر بیشتری بدهد، سرمایه گذاران تمایل بیشتری برای نگه داشتنش دارند.
نیاز به ثبات ، منجر به رفتارهای غیرمنطقی می شود.اگر در میانه های راه تصمیم بگیریم پروژه ای را لغو کنیم، تضاد ایجاد کرده ایم. در واقع قبول کرده ایم یک زمانی جور دیگری فکر می کردیم. ولی ادامه دادن یک پروژه بی ارزش تنها این اتفاق دردناک را به تاخیر می اندازد .
البته ممکن است دلایل خوبی برای ادامه کار و سرمایه گذاری برروی چیزی تا نتیجه دادنش، وجود داشته باشد. اما مراقب دلایل غلطی مثل توجیه سرمایه گذاری های جبران ناپذیر باشید.
برای تصمیم گیری منطقی باید هزینه هایی را که تا امروز کرده اید فراموش کنید. مهم نیست تاکنون چه قدر سرمایه گذاری کرده اید؛ فقط ارزیابی شما از هزینه ها و سودهای آینده مهم است که باید به تصمیم شما در نگهداری یا فروش سهام تان منجر شود.